من پدر را بیشتر از هرکسی آزار دادمیک هزار و سیصد وپنجاه و افزونمن شدم بیمار ومحزونهر سالی من دوبار از او لباس نو گرفتمکفش هایم از هفت ماهی پاره می شدچند باری من کتاب و دفترم را گم نمودمپول جیبی می گرفتم من از او با گریه هر روزیک صدو شصت دفعه آمد اوکه درسم را بپرسدنمره هایم پانصد و یک دفعه حالش را به هم زدبرخلاف میل او با نا کسان همراز بودمدرخیابان چند دفعه من کتک کاری نمودمهفت صدو نه بار در جمع بزرگان حال او را من گرفتممن پدر را بیشتر از هرکسی آزار دادم. رازقان (لوح ساده )...
ما را در سایت رازقان (لوح ساده ) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : amir29o بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:45